تابستون

ساخت وبلاگ
دیشب یه تب و لرز وحشتناکی گرفتم عزیزم که اگه مامان و شماها نبودین وضعیت خیلی خراب بود.

تو اون وضعیت که من اسپری رو خواستم ازتون ، مثل خانمهای بزرگ و مهربون ، دویدی و چند تا پتو برام آوردی و قشنگ دور و برم بودی و همه جامو با پتو پوشوندی عزیزم.همشم از مامان میپرسیدی که الان چی خوبه واسه بابایی؟  (قربون مهربونیت برم عزیزم).

خیلی میخوامت دختر خوشگل من

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 22:19

این چند روزه مهمون داشتین گلم. صبا و صوفیا . دیشب رفتیم پیاده روی پارک نهج البلاغه . حسابی خسته شدی عزیزم. نفس کم میاوردی مخصوصا این روزا یکم تپل شدی و همه لباسای جدیدت !! بهت میاد . تو. پر شدی کلاً .  با مامان گفتیم که علاوه بر کلاس زبانت که از پردیسان به کیش عوض کنه ، یه کلاس ورزشی هم بفرستیمت یکم چابکتر بشی. احساس بزرگتر شدن می کنی و علیرغم لج کردنت در بعضی مواقع ف مشخصه دوستمون داری و یکم کمک هم میکنی تو کارامون. اون روز رفته بودین هایپر با مامانی و مهمونا و وسایل مدرستو گرفته بودی. کلی خوشحالی و همش با اونا سر و کله میزنی عزیزم بشدت دوستت دارم عزیزم. بووووس تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 22:19

سلام بر دخمل بزرگو خانومم

فرصت آنچنانی با حجم کارها پیش نمیاد عزیزم که بخوام وقت بذارم و بتونم قشنگترو جامعتر برات بنویسم. ایشالله که کارام سبکتر بشه و بتونم زیباتر بنویسم.

کلاس زبانتو از پردیسان به کیش مخبری تغییر دادی و خودتم راضی تری . روز به روز هم داری برا خودت خانومتنر میشی . با آبجیت هم حسابی بازی میکنید و آیلین جونی هم حسابی اذیتت میکنه تو نوشتن مشقات و درسات . شیطونه دیگه . به مامانی خوشگلت رفته شیطنتش.

خیلی دوستت دارم دخمل بزرگ گلم .بووووس

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 22:19